واسه دل خودم مینویسم

ساخت وبلاگ
مگه آدم از زندگیش چی میخواد؟ هان نمیدونم والا ولی فک کنم همین که یه دختر خوب و دلچسب رو پیدا کنی و باهاش یه شب پاشی بری سینما یا اینکه یه شب پاشی باهاش بری یه کافه لب یه خیابون پر درخت یه جای خلوت که در کافه بزرگ و رو به خیابون باشه و رو نیمکت و صندلیای چوبیش بشینی و تو استکانای شیشه ای قدیمی چای بن واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhpprobooka بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت: 16:26

سلام راستش میخواستم بخوابم گفتم بزار یه نگاه به مطالب قبلی بندازم که دیدم اوه مای گاد اینجارو ببین که چی میخواستم و چی میشد ، حقیقتش من رفتم و به دختره گفتم منو میخوای؟ اونم گفت نه خخخخخ بعد منم دیگه هیچی نگفتم و البته الان دیگه نمیخوام بهش فکر کنم ی واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhpprobooka بازدید : 5 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:11

مگه آدم از زندگیش چی میخواد؟ هان نمیدونم والا ولی فک کنم همین که یه دختر خوب و دلچسب رو پیدا کنی و باهاش یه شب پاشی بری سینما یا اینکه یه شب پاشی باهاش بری یه کافه لب یه خیابون پر درخت یه جای خلوت که در کافه بزرگ و رو به خیابون باشه و رو نیمکت و صندل واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhpprobooka بازدید : 3 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:11

سلام، خب دوباره میخوام بنویسم، الان ساعت دو و یازده دقیقه است و من روی تختم دراز کشیدم در حالی که اوله ترمه و هوا شدید بارونیه و چیزی که از رو تختم معلومه از گوشه ی تراس یه آسمون به رنگ یکمی قرمز و روشن و بارونی که بی مهابا و نرم نرمک داره میباره و من هم بعد از مطالعه ی نظریه انتخاب اومدم رو تختم پای لپتاپم و هندزفری بلوتوثمو زدم به گوشمو آهنگای شاخ خودمو گوش میکنم و فردا هم که جمعه ست و 22 بهمنه حالا اگه حوصله داشتم میرم و حرفای روحانیو گوش میکنم فقط الان اینو میدونم که شرایطم بهترینه چون میخوام واسه یه رابطه جدی جلو برم تا ببینم چی میشه و اینکه خیلی سرحالم چون به نظرم آگاه تر از هر وقتیم نسبت به حس هایی که دارم و باهاشون کنار اومدم ، یه ذره هم خوابم میاد ولی خب چه کنم که حالم خوبه و میخوام چرت و پرت بنویسم . الان که خنثی م ولی بعد عید نوروز خدا میداند که حالم چگونه باشد عایا به چیزی که میخواهم خواهم رسید؟ عشق اول که فرت، دختر هم که دور و برم زیاده ولی به هر حال روابط دری وری هم که فرت، پس میمونه خودش تا ببینم تا عید چه پیش آید، فعلا شب خوش دیگه بسه بیست و دوم بهمن ماه هزار و سیصد و ن واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhpprobooka بازدید : 10 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 16:34

خب اینم از وبلاگ , ساعت سه و چهار دقیقه ی صب بالاخره وبلاگمو ساختم , حالا دوست دارم هر حرفی که دوست دارمو اینجا بنویسم هر حرفی میفهمی؟؟؟؟؟؟ کلا دوست دارم هرچیو که حس میکنم اینجا بنویسم اصلنم واسم مهم نیست چی میشه یا کی میخونه یا کی میفهمه فقط میخوام واسه این دل عزیزم بنویسم فقط و فقط و فقط واسه دل خودم,, الانم هندزفری زدم خیلی اهنگ ارومی رو دارم گوش میدم سه ساعت دیگه هم باید پاشم اخه استخر دارم اخرین استخر این ترم یادش بخیر عجب ترمی بود هیییییییی البته الان یه ته فکری هم از اون دختره تو ذهنم هست ولی خب چیکار کنم که دلم کلا این تجربه ی جدیدو دوست داشت وگرنه من که قبلا یکی تو ذهنم بود به هرحال یه بار دیگه باهاش قرار گذاشتم برم ببینمش با خودم تصمیم گرفتم این بار که دیدمش ازش واسه همیشه خدافظی کنم و خلاص ولی ولی مطمِِین نیستم که جلوی خودمو بگیرم و نبوسمش به هرحال تصمیم دارم نبوسمش ولی اخه مگه میشه؟؟ حالا این که هیچ من موندم اگه اینده دیدمش که احتمال زیاد میبینمش چه خاکی به سرم بریزم ؟ چجوری خودمو به کوچه ی علی چپ بزنم؟ منی که وجدانم حساسه منی که خیلی احساساتیم .هیییییی خدا بخیر کنه انشاالل واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : مطلب اول مهر,مطلب اول وبلاگ,مطلب برای اول مهر, نویسنده : bhpprobooka بازدید : 13 تاريخ : شنبه 11 دی 1395 ساعت: 4:25

با سلامی دوباره خب من الان اومدم دانشگاه تقریبا دوروزی میشه و الان تو یه خوابگاه عالی و هم اتاقی های عالی افتادم و مث اینکه این ترم میخواد حسابی بهم خوش بگذره(اینم از دور نمای ترم) خب بزار اول از فکرام براتون بگم : اول اینکه شدیدا خیال پرداز شدم و دارم واسه آینده ای محشر البته فقط تو فکرم برنامه ریزی می کنم خخخ و دارم آیندمو از جنبه های مختلف رویایی فرض میکنم که انشالاه که همه چی درست میشه . دوم اینکه تصمیم دارم دست به کار اقتصادی بزنم و پیشرفت کنم البته می خوام از همه جنبه ها خودمو بکشم بالا و خلاص خخخخ خب از افکار بسه حالا میخوام از احساساتم بگم اول اینکه اون خانوم قدیمی دوباره اومده و سر صحبت باز شده ایشالا که خیره و به صلاحمون تموم شه و اینکه هیچ حس اضافه ای بهش ندارم فقط در حدی که باید باشه و هست. و اینکه قراره تا هفته بعد واسطه ها برن و با اون کیس اصلی حرف بزنن به امید خدا ، من که از ته دلم مصمم نیستم ولی خب دیگه همینه ، مصممی صددرصدی که هیچوقت نمیاد نه؟ ولی به هر حال بسیار عالیه و راهیه که باید همه برن حالا یکی زود یکی دیر ، خب به هرحال دارن هفته بعد استارت کارو میزنن تا ببینیم واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : تایپوگرافی عشق, نویسنده : bhpprobooka بازدید : 14 تاريخ : شنبه 11 دی 1395 ساعت: 4:25

سلام خب امشبم میخوام بنویسم همینجوری امروز جمعه سوم مهر هزارو سیصدونود و پنجه که فردا صب اولین روز ترمم شروع میشه و امروز با بچه ها رفته بودیم گردش با همشون که خیلیم خوش گذشت خب بریم سر اصل مطلب: دو روز پیش رفتن با خودش حرف زدن که عاقا جان ما تو رو میخوایم باس چیکار کنیم و اون که کلی گیج زده و قاطی کرده گفته باشه حالا کم کم بهتون میگم ولی تو دلم آشوب انداخته که ینی مگه میشه که قاط بزنه؟ مگه میشه فکر نکرده باشه؟ به هر حال اندکی ما را شگفت زده کرد خب بگذریم انشاالله که خیر است به هر حال قدم اول و به صورت جدی برداشتیم . بگذریم. فردا ترمم شروع میشه ، ترمی متفاوت با ترمهای دیگه از نظر روانی و فعالیت و عشق و حال و افکار و مطاله و ورزش و ... قص علی هذه خب دیگه فک کنم که دیگه چرت و پرتای مغزم انصافا تموم شده و دیگه بسمه و میرم که بخوابم که فردا باید پاشم و دنبال مترو بدوم من بدرود واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : از بیکاری خسته شدم,چه کار کنیم از بیکاری,از بیکاری چه کنیم, نویسنده : bhpprobooka بازدید : 13 تاريخ : شنبه 11 دی 1395 ساعت: 4:25

هر چی فکر میکنم به نظرم کم نوشتم راجب اون عشقی که هر لحظه ازش دم میزدم؛ خب ببین راستش جریانمون بهم خورد، بعد از اینکه بهش گفتیم و اونم وقت خواست و بعد از مدتی که گفت بععععععععله و منم که داشتم راجب یه زندگی مث آدم تازه فکر میکردم که یک هو شروع شد: مادر گفت نه و بقیه گفتند نه و از آن همه شوکت و زیبایی که ما ساخته بودیم عرض چندتا بحث جنگانی همگانی فی الجمله فرو ریخت و دلم یه کمی سرد شد سپس زین ماجرا چیزی باقی نماند جز خبر دار شدن بقیه و اهل محل ،،، حالا هم که هیچی وقتی دیدم که مخالفت ها شدیده و درست هم میگن شاید البته ناچارن قبول بنمودم و اونا رو منصرف کردیم حالا نه معشوقه برایم مانده و نه خیال پردازیی ، نمیدونم سرنوشتم به کجا گره میخوره اینجا که گره نخورد علی ای حال .... ولی در پس این ماجرا و اقدام و عملی که داشتم بله رو از زبان خودش گرفتم و ینی خلاصه ناکام نماندم تو این دنیا و از دختری که خوشم میومد بله رو گرفتم حالا بماند که نشد مهم کاری است که دل میخواهد و تو انجام میدهی جانم .......... خب اینم از این عشق نافرجام که امیدوارم خدا به خیر کند. اینو با پست قبلی با هم نوشتم بیست آبان هزار واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhpprobooka بازدید : 16 تاريخ : شنبه 11 دی 1395 ساعت: 4:25

سلام من بعد مدت ها دیگه اومدم اول یکم بیوگرافی میدم بعدش ترشحات ذهن مریضمو مینویسم خب عشقم که قضیه اش تموم شد(خخخ عشقم) ارتباطم با خا بیشتر شده نمیدونم چرا ، ولی بیشتر از هر وقتی شده انصافا شدییییییییید دیگه عرض کنم نیس معشوقی ندارم دارم راجب یکی فکر میکنم با شک و تردید همون که عکساشو دارم تو تلگرام ........ حال بروم سراغ ذهنم تا چی میگه طفک اولش میگه ..... ببین ولش کن میخوام یکم منطقی حرف بزنم نه ولش کن حوصله ندارم همون چرندیات بهتره ، درکل من باید خیلی کتاب بخونم خیلیییی بعدش.... هرچی فکر میکنم میبینم این حرفا واقعا ارزش نوشتن نداره پس میرم هروقت حسش اومد مینویسم واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhpprobooka بازدید : 15 تاريخ : شنبه 11 دی 1395 ساعت: 4:25

خب امشبم دیدم که خوابم نمیاد اومدم که یکم حرف بزنم ، از احساس که بگذریم میخوام راجب فکرام براتون بگم که میخوام چیکار کنم اول اینکه می خوام خیلی کتابارو اگه خدا راضی باشه بخونم مثلا راجب زندگی اقتصاد روانشناسی دنیا جهان و همه چی اصلا کلا کتاب خوبه بعدش میخوام ورزشامو ادامه بدم مثل تنیس و شنا و بدنسازی بعدش اگه شد و پول داشتم خیلی دوست دارم که برم و ویولن یاد بگیرم اخه خیلی این سازو دوست دارم میخوام که حتما برم سمتش دیگه عرض کنم خدمتتون که تایپمم که خیلی خوب شده و امروز فهمیدم که به سرعت بین المملی هم رسیده ام بعلللللللله ..... این ترمو میخوام معدلمو بکشم بالا چون دیگه واقعا بسه تنبلی و اینکه مجبورم حقیقتا ..... یه ماه دیگه این ترم تموم میشه ...... سه دی هزارو سیصد و نود و پنج ......... ساعت چهار و هفده دقیقه ........ اگه بخوام راجب حس الانم بگم اینه که خیلی راضیم از زندگیم و خوشحالم حقیقتا البته یه جورایی راجب یه مسائلی نسبت به آیندم مظطربم و نگران و احتمالا طبیعی هم باشه چون یه شغله دیگه حالا به هر حال ........... خب بسه برم بخوابم بای بای واسه دل خودم مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت واسه دل خودم مینویسم دنبال می کنید

برچسب : الکی خوش,الكي خوش,الکی خوشیم, نویسنده : bhpprobooka بازدید : 16 تاريخ : شنبه 11 دی 1395 ساعت: 4:25